کتاب زمانه - ۷ دی ۱۳۹۱
کتاب زمانه - عقرب روی پلههای راه آهن اندیمشک، نوشته حسین مرتضائیان آبکنار که چاپ سومش را توقیف کردند، اکنون توسط نشر ناکجا منتشر شده است. در داستان آبکنار با سربازی به نام مرتضی هدایتی آشنا میشویم که فقط میخواهد زنده بماند و خود را به سلامت به منزل برساند، اما در آشفتگی روزهای پایانی جنگ، زندگی او هم مانند زندگی هزاران نفر دیگر از همنسلانش به یک تصادف بند است.
کتاب برگزیده زمانه: عقرب روی پلههای راه آهن اندیمشک
سرنوشت سرباز وظیفه مرتضا هدایتی در راهآهن اندیمشک رقم میخورد. سال است، ساعت ؛ تا پذیرش قطعنامه و پایان جنگ راه درازی نیست. روایت آبکنار از جنگ روایت شکست ست. ارتش ایران در حال هزیمت است. مرتضا هدایتی، قهرمان داستان پس از چهار ماه اضافهخدمت سرانجام ترخیص میشود. باید به اندیمشک برود که از آنجا خود را به تهران برساند. به این شکل در بینظمی مطلق، حوادثی دردناک برای او اتفاق میافتد.
«عقرب روی پلههای راهآهن اندیمشک» یک کابوس بلند است. از این روی حوادث و برخی چهرهها بهطور اغراقآمیز وصف میشود. چهره زخمخورده و خونچکان راننده یک کامیون آسیبدیده «آیفا» که مرتضا هدایتی را از خط به اندیمشک میبرد در ذهن خواننده به یک کابوس تبدیل میشود. همه چیز در این داستان آنقدر آشفته و خونآلود است که باورنکردنی بهنظر میرسد. در این داستان هیچ چیز بیارزشتر از جان انسان نیست. «عقرب روی پلههای راه آهن اندیمشک»، داستانِ فروپاشی جهانیست که در آن دیگر هیچ کس نمیتواند قهرمان باشد.
مصطفی انصافی در نقدی بر این کتاب مینویسد: «تصویر کردن عریان و بیپرده خشونت جنگ، مهمترین عامل باورپذیری این رمان است. آبکنار در «عقرب» به جای تمرکز بر شخصیتپردازی با ساختن و پرداختن موقعیتهایی ویژه در جنگ یک رمان مطلقاً ضد جنگ را پدید آورده که با مخاطباش با صراحت راجع به جنگ حرف میزند.»
و منتقد دیگری، مرضیه حسینی مینویسد: «عقرب روی پلههای راه آهن اندیمشک روایتی است تصویری از جنگ و همه آدمهایش؛ تصویری بدون تقدسگراییهای رایج و به دور از نگاههای ایدئولوژیک. در این کتاب ما با انسانهای جان بر کفی که به خاطر نوع خاصی از نگاه که طی سالهای بعد از جنگ در جامعه ترویج یافته یا به تعبیر بهتر، القاء شده روبهرو نیستیم. سلحشوران این نبرد، سربازهایی در انتظار برگه ترخیصاند.»
«عقرب روی پلههای راه آهن اندیمشک» نخستین بار در سال ۱۳۸۵ توسط نشر نی در ۸۵ صفحه منتشر شد. این رمان پس از آنکه مهمترین جوایز ادبی در سال۱۳۸۶ را از آن خود کرد و در مدت کوتاهی در مقایسه با رمانهای دیگر خوانندگان زیادی هم بهدست آورد، ناگهان چاپ سومش که آماده پخش بود، توقیف شد و وزارت ارشاد مجوزش را لغو کرد.
رویدادهایی که در رمان «عقرب» از دریچه چشم سرباز وظیفه مرتضی هدایتی روایت میشود، به نبردهای ارتش ایران در سال ۱۳۶۷ و به عملیات نظامی در فاو و جزیره مجنون و بمباران شیمایی مواضع و سنگرهای نظامیان ایرانی در سومار، دهلران، کرخه، چنانه، فکه و بستان توسط نیروهای نظامی عراق اشاره دارد. این نبرد که یکی از نبردهای خونین جنگ هشت ساله بهشمار میآید، شکست نیروهای نظامی ایران در جبهههای جنوبی کشور را در پی داشت و سرانجام، زمینهساز پذیرش قطعنامه آتشبس شد.
«عقرب» از اندک نمونههای ادبیات «کمپ»(Camp) در ایران است. در این کتاب همه چیز به یک بازی یا به یک نمایش دردناک از نابودی شباهت دارد. مثل این است که نویسنده میخواهد به ما بگوید حتی جنگ و نابودی هم شوخی رندانه زندگی با ماست.
حسین مرتضاییان آبکنار، نویسنده، فیلمنامهنویس، مدرس داستاننویسی در سال ۱۳۴۵ در تهران به دنیا آمده است. در زمان جنگ ایران و عراق بین سالهای ۱۳۶۷-۱۳۶۵ به سربازی رفت و حضورش در جبهههای جنگ بر فضای داستانهایش تأثیر گذاشت.
از او دو مجموعه داستان «کنسرت تارهای ممنوعه» و «عطر فرانسوی» منتشر شده. «عقرب» جایزه گلشیری، جایزه مهرگان و جایزه بهترین رمان متفاوت سال را هم از آن خود کرده است.
در «کتاب زمانه» از حسین مرتضائیان آبکنار پرسیدیم که چرا تصمیم گرفت پس از توقیف «عقرب» در ایران این کتاب را در اینترنت منتشر کند. او در پاسخ گفت: «راستش مدتی منتظر ماندم تا شاید با تلاشهای ناشر، کتابم رفع توقیف بشود، اما نشد. بعد دیدم که همینطور دارد زمان میگذرد؛ یک سال؛ دو سال؛ سه سال. الان شش سال است که کتابم توقیف شده. در این مدت هیچکدام از کتابهایم در هیچ کتابفروشیای پیدا نمیشد. حس خوبی نبود. هر چند کتابم به شکل کپی و افست زیرزمینی و با قیمتِ بالا، در خیابان انقلاب فروخته میشود.
اول به فکر افتادم که کتابم را به یکی از ناشرهای خارج از کشور بسپارم تا چاپ کنند. احساس میکردم راه دیگری ندارم. تمامِ راههای نشر در داخل ایران بسته بود. تا اینکه از نشر الکترونیکیِ ناکجا با من تماس گرفتند. دیدم امکان خوبی است. هر سه کتابم را به آنها سپردم و از نتیجه کار خیلی راضیام. وقتی نسخههای الکترونیکی و چاپیِ کتابهایم را دیدم، احساس کردم کتابهایم دوبار زنده شدند.»
«عقرب» به زبان فرانسه ترجمه و منتشر شده و ترجمه فصلهایی از آن در نشریه «لتر بینالمللی» که از نشریات معتبر ادبی در آلمان به شمار میآید نیز انتشار یافته است. حسین مرتضائیان آبکنار درباره چشمانداز انتشار عقرب به زبان آلمانی و دشواریهای ترجمه این کتاب میگوید: «ناشر آلمانی که به گمانم ترجمه فرانسه "عقرب" را خوانده بود با من تماس گرفت و پیشنهادِ چاپ کتاب را داد که پذیرفتم. چند ماه بعد از نشریه لتر هم تماس گرفتند و گفتند که شماره تابستان چند صفحه ویژه ایران است و میخواستند تمامِ رمان عقرب را در مجله چاپ کنند؛ اما چون قرار بود کتاب از طریق ناشرِ دیگری چاپ شود، توافق کردیم که فقط هشت فصل از عقرب را در مجله لتر چاپ کنند.
با شناختی که از فرهنگ و کشور آلمان دارم، به نظرم چاپ عقرب به زبانِ آلمانی اتفاق بزرگی است. قرار است "عقرب" را آقای کورت شارف که به فارسی مسلطاند به آلمانی ترجمه کنند. راستش چون میدانم ترجمه "عقرب" به زبانهای دیگر کارِ دشواری است، به ناشر ایمیل زدم و گفتم هر قسمت از کتاب که برایشان گنگ و سخت بود حتماً با من در تماس باشند تا شاید با توضیحاتی که میدهم ترجمه دقیقتر و شفافتر بشود. گویا قرار است ژانویۀ ۲۰۱۳ کتاب در آلمان منتشر شود.»